30 اردیبهشت- فِک کُنم
سلام جیگر مامان عسل من دیروز کلی با خاله مهسا و بابا از دستت خندیدیم... سوار ماشینت بودی که مهسا جون گفت رادین بوق ماشینت چه رنگیه؟ رادین :فِک کُنم قِمِزِه.... خیلی بانمک میگفتی فکر کنم... بعد رفتیم رو تخت تا بلکه تو بخوابی ...اول اینو بگم که تو خرس کوچولوت که بغل میگیری گاهی اوقات صداتو عوض میکنی و از زبون خرسی با ما حرف میزنی. خلاصه گلهای روی ملحفه رو تختی را نشونت دادم و به خرسی که دستت بود اشاره کردم ،گفتم خرسی این گله چه رنگیه؟ رادین صدای خرسی را درآورد و از زبون اون گفت:آبی... گفتم نه دقت کن (گله زرد بود ) رادین از زبان خرسی:آبــــــــــــــــــی بعد گفتم رادین گله چه ...